مراسم خاکسپاری و آیین های های سوگواری انعکاسی از باورها و اعتقادات مختلف هستند و جزء یکی از مهمترین نمادهای هویت اجتماعی انسان ها به شمار می رود.

از ابتدای خلق بشریت تا به امروز همه مردم این کره خاکی با برگزاری مراسم خاکسپاری و عزاداری احترام و علاقه خود را به فرد متوفی و خانواده اش نشان می دهند تا به نوعی با وی احساس همدردی کرده باشند.

بعداز مراسم خاکسپاری خانواده متوفی علاوه بر صرف هزینه ها ی بالا برای کفن و دفن و قبر می بایست دغدغه تدارک مراسم پذیرایی از میهمان ها را نیز داشته باشند و علاوه بر آن هزینه های سرسام آورختم برای روز اول، سوم، هفتم، چهلم وسالگرد برای بازماندگان به مسئله ای سخت و چالش برانگیز تبدیل شده است.

بردلیل وجود رسوم نادرست گاها تا چهلم فرد مرده خانواده سوگوار با وجود غم واندوه و ناراحتی پذیرای میهمانان شده وآنها را تکریم می کنند که مبادا جای سخنی باشد و این درحالی که ما می بایست عزادار را درک کرده و مراعات شرایطی روحی ومالی صاحب عزا را کنیم.

رسوم غلط درمراسمات ختم و تجمل گرایی که آن هم ناشی از فرهنگ غلط می باشد در تضاد مستقیم با سبک زندگی اسلامی ایرانی قرار دارد و دوری جستن ما از آداب و رسوم اسلامی و عدم توجه به فرهنگ و تعصبات، هزینه مردن را از یکسال زندگی هم بیشتر کرده است.

قطعا  آنچه برای فردمتوفی ماندنیست دعای خیر اطرافیان و آشنایان است و این خیرات تنها در سایه خواندن قرآن و احسان و عمل صالحی است که خانواده درحقش انجام می دهند نه دادن غذاهای رنگی و پذیرایی های متنوع، روضه خوانی های چند نفره و قبر های آنچنانی ولی متاسفانه امروزه چشم و هم چشمی هایی که در مراسم ختم دیده می شود گاه فراتر از مراسم عروسی می باشد.

در این طور مراسمات خانواده ها بخاطر هزینه های زیاد به دام قرض های آنچنانی می افتند که حتی تا سال ها زیر دین آنها باقی می مانند درحالی که در اسلام ولیمه دادن برای ختم مستحب هیچ ثوابی ندارد و گاها در کنار این مساله عده ای دچار گناه هم می شوند، گناهی مثل اسراف که از دید اسلام و لسان مبارک پیامبر اکرم وارد شده که در منازل صاحبان عزا تا سه روز غذا نخورید بلکه برای آنها غذا بفرستید.

درپایان این سوال مطرح می شود آیا میتوانیم با فرهنگ سازی مناسب از هزینه های اضافی مراسم عزاداری کاسته ومخارج مراسم ختم را برای گره گشایی از مشکل دوستان و نیازمندان واقعی که در اطرافمان می بینیم خرج کنیم؟

چه بسیارند جوانانی که آرزوی ازدواج و داشتن خانواده را دارند و از سن ازدواجشان می گذرد ولی نمی توانند هزینه های آن را تامین کنند و یا بیماران سرطانی که برای مداوا پولی نداشته و نا امیدانه به انتظار مرگ نشسته اند و یا پدری که بخاطر نداشتن شغل و همچنین درآمد نامناسب از شرمندگی روی برگشتن به خانه را ندارد و یا مقروضینی که بخاطرداشتن بدهی سال ها به دور از فرزندان و خانواده هایشان در زندان به سر می برند و زنانی که سرپرست فرزندان و یا پدر ومادر خود هستند.

دهها مثالی که همه ی ما خوب می دانیم اما از روی غفلت و فرهنگ نادرست وتجمل گرایی از کنارشان به راحتی عبور می کنیم و میلیون ها پول را فقط صرف خوردن غذایی کرده ایم که به زودی طمع آن را فراموش می کنیم.

پس چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید آنچه برای مردگان ما می ماند دعایست که از عمق دل شکسته ای بیرون میاید که ما با احسان و نیکوکاری گره از مشکلاتش باز کرده ایم و این احسان را ماندنی و ابدی کرده ایم ولی میهمانی و ولیمه دادن از یاد رفتنیست و آثارش تنها تا چند روز ماندنیست ذات وجودی ما باقیست و ما به عنوان یک انسان نیاز به دعاهای ابدی و ماندنی داریم.

نگارنده خبر: زهرا احمدین