سند همکاری امضا شده میان تهران و پکن چالش های عدیده ای را برای آمریکا و متحدان غربی آن در عرصه جهانی ایجاد و کمپین فشار حداکثری علیه ایران را با ناکامی مواجه کرده است.

به گزارش انعکاس بناب به نقل از خبرگزاری مهر،گروه بین الملل – وحید پورتجریشی: سفر هفته گذشته «وانگ ئی» وزیر خارجه چین به ایران و امضای سند همکاری استراتژیک میان تهران و پکن، یکی از بزرگترین تحولات مهم غرب آسیا در سال ۲۰۲۱ محسوب می‌شود؛ سندی که در صورت عملیاتی شدن بندهای مذکور در آن، می‌تواند نقشه ژئواستراتژیک منطقه را تا حد زیادی دستخوش تغییر و چرخش به سود شرق قرار دهد.

یک کمربند – یک راه، در صدر سند همکاری

شاید مهمترین بخش از سند همکاری امضا شده میان ایران و چین، توافق دو کشور در خصوص عبور شاخه‌ای از یک کمربند – یک راه یا همان جاده ابریشم جدید از خاک ایران باشد. اساساً این مسیر در دو بخش از خاک ایران عبور خواهد کرد که عبارتند از مسیرهای ترکمنستان به سرخس و اینچه برون و راه آهن زاهدان – تفتان – کویته که از خاک پاکستان عبور کرده و به سمت ترکیه و نهایتاً اروپا رهسپار خواهد شد. رقابت دو کشور هند و چین در دریافت حق دسترسی به مسیرهای ایران به دلیل امنیت بالا، کوتاه‌تر بودن و دسترسی کشورمان به اروپا (از طریق ترکیه)، روسیه و آسیای میانه (از طریق دریای خزر و شاخه شرقی کریدور شمال – جنوب) طی یک سال اخیر قوت ویژه‌ای یافته است. این رقابت با روی کار آمدن دولت بایدن در آمریکا و امید طرف هندی برای بازگشت آمریکا به برجام و نهایتاً آزاد شدن دست شرکای واشنگتن مانند هند برای دسترسی مجدد به مسیرهای ترانزیتی ایران، جان تازه‌ای به خود گرفته است. اما آنچه مسلم است اینکه دولت بایدن بر خلاف انتظار شرکای آمریکا، در بازگشت به برجام، به طمع گرفتن امتیازات بیشتر از ایران، بیش از حد ممکن تعلل کرد و نهایتاً امضای تفاهمنامه همکاری استراتژیک ایران و چین که از سال ۲۰۱۶ مذاکرات مربوط به آن میان دو طرف آغاز شده بود، نهایی شده و بسیاری از فرصت‌های آمریکا و شرکای تجاری این کشور در خصوص امکان توسعه همکاری با ایران از دست رفت. این در حالیست که ایالات متحده، تا پیش از امضای این سند همکاری، همچنان فرصت بهره برداری از فرصت‌های برجام و توافق تاریخی حاصل شده با ایران پس از انقلاب اسلامی را در اختیار داشت اما از چنین فرصتی استفاده نکرد.

البته ضرر آمریکا و هند به همینجا ختم نشده و در صورت تعلل طرف هندی برای از سرگیری هر چه سریع‌تر ادامه ساخت بندر چابهار که مدتها به بهانه تحریم‌های آمریکا علیه ایران، آن را رها کرده بود، با استناد به یکی از بندهای تفاهمنامه با عنوان تکمیل راه آهن زاهدان توسط پیمانکار چینی، بهره برداری از فرصتهای این بندر شامل حال طرف چینی خواهد شد و سال‌ها تلاش هندی‌ها برای بهره برداری ترانزیتی از این بندر از بین خواهد رفت.

افزایش قدرت ایران در چانه زنی‌های مربوط به برجام

امضای تفاهمنامه همکاری استراتژیک میان ایران و چین، بدون شک بیش از هر زمان دیگری امکان دستیابی به توافق با ایران بر سر موضوع برجام را دچار مشکل خواهد ساخت و ایران را تا حد قابل توجهی از تنگنای ایجاد شده ناشی از تحریم‌های حداکثری آمریکا و شرکای واشنگتن خارج خواهد ساخت. در نتیجه حصول توافق با ایران اکنون بیش از پیش مشکل خواهد شد. برای اثبات این مدعا می‌توان به اعلام آمادگی صریح آمریکایی‌ها برای شرکت در نشست برجام و پیشنهاد بازگشت قدم به قدم به توافق هسته‌ای با ایران اشاره کرد که پس از امضای تفاهمنامه میان ایران و چین با شدت و قوت از سوی واشنگتن مطرح شد که البته با پاسخ منفی ایران مواجه شد؛ درخواستی که شاید تا پیش از امضای سند همکاری میان تهران و پکن، دستکم امکان بررسی توسط تهران را داشت؛ ولی اکنون ایران نیازی به چنین بازگشتی ندیده و به صراحت پاسخ منفی به پیشنهاد آمریکا داده است.

در حقیقت، این موضوع نیز از جمله چالش‌های جدید است که پکن در راستای سیاست تقابل با آمریکا برای این کشور و متحدین اروپایی واشنگتن ایجاد کرده است. در همین راستا، طی روزهای اخیر نیز خبرهایی از امکان امضای موافقتنامه تجاری میان چین و کره شمالی نیز مطرح شده که در صورت عملیاتی شدن چنین توافقی، کار آمریکا بیش از پیش مشکل خواهد شد و سالهای پیش روی بایدن، سخت‌ترین سالهای ممکن در سیاست خارجی آمریکا خواهد بود.

احتمال از دست دادن تنها مسیر دستیابی زمینی به افغانستان

از جمله ضررهای تحمیل شده ناشی از سند همکاری ایران و چین به آمریکا و شرکای تجاری واشنگتن مانند هند و همچنین امکان واگذاری ادامه ساخت زیر ساخت‌های بندر چابهار به چین، امکان از دست دادن این بندر و راه آهن چابهار – زاهدان به عنوان تنها مسیر زمینی دستیابی به خاک افغانستان برای متحدین آمریکا است؛ بندری که به دلیل درخواست‌های طرف هندی از واشنگتن در تمام طول دوران تحریم و کمپین فشار حداکثری دونالد ترامپ علیه ایران، از تحریم‌های ایالات متحده معاف بوده و اکنون امکان واگذاری امتیاز بهره برداری آن به چین و کنار گذاشته شدن هند بیش از هر زمان دیگری وجود دارد. در حقیقت این خطر ایجاد شده، ناشی از سیاست خارجی ناموفق و غیر منطقی آمریکا علیه ایران بوده که تمامی سرمایه گذاری‌های شرکای خود مانند هند را نیز به خطر انداخته است.

سیاست خارجی آمریکا و فرصت‌های از دست رفته اروپایی‌ها

بسیاری از صنایع ایران به ویژه در بخش صنایع سنگین، به صورت سنتی و از دیرباز تا حد زیادی به کشورهای اروپایی وابسته بود که از جمله مهمترین آنها صنعت خودرو سازی است. با پیوستن تروئیکای اروپایی به کمپین فشار حداکثری آمریکا علیه ایران و خروج کامل از بخش‌های مختلف صنایع ایران، از نفت و گاز گرفته تا خودرو سازی و لوازم خانگی، بازار ایران در این بخش‌ها با مشکلات زیادی مواجه شد که حاصل اشتباهات محاسباتی بسیاری از شرکت‌های داخلی حتی دولتی در اتکای محض به زیر ساخت‌های اروپایی و در نظر نگرفتن جدی گزینه‌های دیگر در سالهای پس از انقلاب بود.

اما بر اساس سند امضا شده و در صورت عملیاتی شدن بندهای آن (در قالب قرارداد)، چین در تمامی این بخش‌ها وارد خواهد شد و بازار بکر ناشی از سال‌ها تحریم‌های غرب علیه ایران را در دست خواهد گرفت. تنها با حسابی سر انگشتی می‌توان میزان عایدات چنین بازاری را برای طرف چینی و البته ضرر شرکت‌های اروپایی در پی از دست دادن آن را محاسبه کرد. این ضرر زمانی برای کشورهای اروپایی سنگین‌تر خواهد شد که با گذشت بیش از یک سال از درگیری قاره سبز و کشورهای صنعتی آن با بحران کرونا و رکود اقتصادی ناشی از آن، بازاری مانند ایران می‌توانست مانند نوش دارویی برای بسیاری از کارخانجات در معرض ورشکستگی اروپا عمل کند که به دلیل وابستگی بیش از حد اروپا به سیاست خارجی آمریکا و عدم توانایی سه قدرت اروپایی امضا کننده برجام در حفظ عملیاتی توافق هسته‌ای با تهران و منتفع ساختن ایران از عایدات برجام، این بازار بزرگ را به سادگی به چین واگذار کرده تا بار دیگر چوب پیروی چشم و گوش بسته و محض از سیاست خارجی آمریکا و عدم استقلال از تصمیمات واشنگتن را در برابر چین متحمل شود؛ نکته‌ای که «جوزف بورل» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز بارها بر آن تاکید کرده و از رفتار اروپا در برابر ایران و کوتاهی در تعهدات خود در برابر کشورمان به شدت انتقاد کرده است.

آسیب به اعتبار بین المللی واشنگتن

با نگاهی اجمالی به موارد مذکور به سادگی به این نتیجه می‌رسیم که علیرغم هزینه‌های گزاف آمریکا برای راه اندازی کمپین فشار حداکثری علیه تهران، نهایتاً این پکن بود که با تهران به توافق رسیده و برنده سال‌ها تنش میان غرب و ایران شد. شاید بتوان اذعان کرد که تفاهمنامه امضا شده میان تهران و پکن، حتی در صورت عملیاتی نشدن کامل، از جمله بزرگترین ضربات سنگین وارد آمده پکن بر پیکر سیاست خارجی آمریکا بود. در حقیقت تنها امضای این تفاهمنامه حتی بر روی کاغذ و تا همین مرحله فعلی، به تنهایی ضربه محکمی به اعتبار بین المللی آمریکا وارد کرده و مایه بی اعتباری سیاست خارجی این کشور نزد شرکا و هم پیمانانی شد که سال‌ها از سیاست خارجی واشنگتن تبعیت کرده و اکنون منتظر دریافت پاسخی منطقی از کاخ سفید در خصوص توجیه چرایی امضای سند تفاهمنامه همکاری امضا شده میان ایران و چین هستند.