دبیرکل حزب موتلفه با بیان اینکه مردم وقتی عملکرد دولتِ روحانی را دیدند، به شدت از اصلاح‌طلبان ناراضی شدند، از این رو در انتخابات به «رئیسی» رای دادند،گفت: فاتحه جریان اصلاحات خوانده شده است.

به گزارش انعکاس به نقل از خبرگزاری مهر، ۲۸ خردادماه ۱۴۰۰، روزی که در آن شاهد برگزاری انتخاباتی بودیم که از آن به عنوان سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری یاد می‌شود. در این انتخابات، هفت داوطلب انتخابات از فیلتر شورای نگهبان عبور کردند و وارد عرصه رقابت شدند. از بین این هفت نفر، دو نفر جریان اصلاحات را نمایندگی می‌کردند و ما بقی کاندیداها در جریان انقلاب تعریف می‌شدند. پس از گذشت چند روز از برگزاری مناظرات تعدادی از نامزدهای انقلابی به نفع «سید ابراهیم رئیسی» انصراف دادند؛ دو روز به زمان انتخابات مانده بود که خبر انصراف «محسن مهرعلیزاده» نامزد اصلاح‌طلب انتخابات هم رسانه‌ای شد. سرانجام پس از اعلام نتایج، سید ابراهیم رئیسی که با شعار «دولت مردمی» و «تغییر به نفع مردم» وارد کارزار انتخابات شده بود توانست رای مردم را کسب کند و در همان دور اول، پیروز انتخابات شد.

بررسی عوامل اصلی انتخاب «رئیسی» در آوردگاه ۲۸ خرداد سال گذشته، موجب شد که به سراغ «حاج اسدالله موتلفی‌ها» برویم. او که از نیروهای مبارز قبل از انقلاب شناخته می‌شود و نقش تاثیرگذاری هم در تاسیس موتلفه داشت، پس از مرحوم محمدنبی حبیبی، دبیرکلی حزب موتلفه اسلامی را برعهده گرفته است و در شورای وحدت با محوریت جامعه روحانیت مبارز هم همکاری می‌کند.

بادامچیان می‌گوید:رئیسی یک چهره فعال، متدین، قوی، انقلابی و ولایی است که در هر کدام از مسئولیت‌هایش، خدمات سالم و خوبی را در حد امکانات و باوجود مشکلات موجود ارائه داده. مردم وقتی عملکرد دولتِ روحانی را دیدند، به شدت از اصلاح طلبان ناراضی شدند و سوالی که پیش می‌آمد این بود که حالا به چه کسی رأی بدهند که بهتر از رئیسی باشد؟ به همین دلایل است که او توانست در انتخابات به خوبی رأی آورد.

وی در این گفتگو اشاره‌ای به انفعال جریان اصلاحات در سپهر سیاست هم زد و با بیان اینکه فاتحه جریان اصلاحات خوانده شده است، تاکید کرد: بنده چندین سال پیش گفتم که اصلاحات مُرد. حضرت مسیح هم نمی‌تواند آن را زنده کند؛ کسی باور نکرد و خیال کردند که منظور بنده این است که اصلاح‌طلبان مُرده‌اند؛ اما این‌طور نبود. نظر من این بود که جریان اصلاحات مُرد و وقتی جریانی می‌میرد، افراد کمی از پیروان آن باقی می‌مانند و از تعداد آنها نیز به تدریج کاسته می‌شود و در نهایت به اتمام می‌رسند.

تاثیر عملکرد دولتِ روحانی روی مشارکت مردم/فاتحه اصلاحات خوانده شد

متن کامل این گفتگو بدین شرح است:

به نظر شما، مهمترین عاملی که باعث شد مردم در سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری به سیدابراهیم رئیسی رأی بدهند چه بود؟

آیت‌الله رئیسی زمانی که برای دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نامزد شدند، چهره‌شان برای مردم آشکار شد؛ به همین خاطر در انتخابات سیزدهم نیز مردم او را بهتر شناختند و در صحنه انتخابات حضور یافتند تا به او رأی دهند. در پاسخ به اینکه چرا مردم به آیت‌الله رئیسی رأی دادند، می‌توان گفت چراکه او چهره‌ای فعال، متدین، قوی، انقلابی و ولایی دارد که در هر کدام از مسئولیت‌های خود، خدمات سالم و خوبی را در حد امکانات و با وجود مشکلات کشور ارائه داده است.

مردم وقتی عملکرد دولت روحانی را دیدند، به شدت از اصلاح طلبان ناراضی شدند، از این رو در انتخابات به رئیسی رای دادند

بنابراین سوابق، موقعیت، خدمت، سلامت، پاکی و مسائلی از این دست موجب شد که یک بسیج همگانی در توده مردم پدید آید و همه بر آن بودند که به آیت‌الله رئیسی رأی دهند. بسیاری از گروه‌ها و تشکل‌های گوناگون او را مورد حمایت قرار دادند. در کنار این مسائل در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری که او در آن شرکت کرد، مردم مطالب او را شنیدند و بعد از سرکار آمدن دولتِ روحانی، با حرف‌های رئیسی مقایسه کردند؛ چراکه دولت روحانی نتوانست کشور را اداره کند.

در دولتِ روحانی، آسیب جدی به مسیر حرکت کشور وارد آمد و پایه همه این گرانی‌ها، گرانی مسکن، ارز و غیره، در این دولت ایجاد شد. نمی‌خواهم همه چیز را به گردن دولت قبل بیاندازم؛ اما خیلی روشن است که همتی (رئیس سابق بانک مرکزی) آمد و ارز را به شدت بالا برد. حالا که رئیسی می‌خواهد وضعیت را به قبل از این‌ها برگرداند، مشکلات زیادی بر سر راهش است و این یک کار پر زحمتی است، ساده نیست.

مردم وقتی عملکرد دولت روحانی را دیدند، به شدت از اصلاح طلبان ناراضی شدند و سوالی که پیش می‌آمد این بود که حالا به چه کسی رأی بدهند که بهتر از آیت‌الله رئیسی باشد؟ به همین دلایل، او توانست در انتخابات به خوبی رأی آورد و میزان رأی او نیز خوب بود. از وقتی هم که بر سرکار آمد تا آنجایی که توانست تلاش کرد. در پایه‌های اقتصادی کشور، کارهای اساسی انجام دادند که موفق هم بودند؛ اما در سطح مهار این گرانی‌ها هنوز به خوبی کار نشده است.

در عین حال آیت‌الله رئیسی در بخش‌های دیگر کشورداری به خوبی عمل کرد، مانند مسئله کرونا که باید به او تبریک گفت؛ چراکه در بعضی از روزها یک فوتی هم نداشتیم. مسئله صدور واکسن به خارج، اعلام رضایت پزشکان و تمام خدماتی که در ارتباط با کرونا انجام شد از زحمات دولت رئیسی بود. او همچنین در مباحث دیگر مانند حذف تشریفات زائد در دیدارها و سفرهای دولتی اقدامات خوبی کرد. هیچکس در سلامت، مردمی بودن، فعالیت مستمر و دلسوزی او تردید ندارد. به همین دلایل بود که مردم به او رأی دادند.

حضور و تحرک اصلاح‌طلبان در عرصه انتخابات سال گذشته ریاست جمهوری چطور بود؟

جریان اصلاح‌طلبی در ایران به بن‌بست رسیده است. اصلاح‌طلبان نشان دادند که از هر جهت نمی‌توانند شایسته پذیرش مردم باشند.

جریان اصلاح‌طلبی در ایران به بن‌بست رسیده است. در مقایسه جریان اصلاح‌طلب و اصولگرا، اصلاح‌طلبان نشان دادند که از هر جهت نمی‌توانند شایسته پذیرش مردم باشند؛ مانند نمایندگان آن‌ها که برای انتخابات مجلس شرکت کردند، افرادی همچون مجید انصاری که عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است، یک روحانی و همچنین از یاران امام(ره) بوده اما مواضعش مشخص است یا سهیلا جلودارزاده یا علیرضا محجوب. آنها در نهایت ۸۰ هزار رأی آوردند و بقیه نیز حذف شدند. واقعاً تعداد رای‌هایشان کم بود.

خیلی از اصلاح‌طلبان هم وقتی احساس کردند ممکن است وضعیت این‌طور شود و در انتخابات مجلس رأی پایینی داشته باشند، اصلاً جلو نیامدند. به همین دلیل دیگر وجود دو جریان که یکی از آن‌ها به نام اصلاح‌طلب باشد، وجود ندارد. اصلاح‌طلبان اکنون چند دسته شده‌اند و دیگر حرفی برای گفتن به مردم ندارند. وضعیت دولت‌ها و مجلس‌هایشان را دیده‌ایم، مانند مجلس سوم و ششم و دولت اصلاحات.

در رابطه با چنددستگی اصلاح‌طلبان، بیشتر توضیح می‌دهید؟

بله، دسته اول از جریان اصلاح‌طلب، کسانی هستند که متوجه این مسائلی که اکنون از اصلاحات بیان کردم شده‌اند، آگاهی کامل به دست آورده‌اند و دیگر اصلاح‌طلبی را قبول ندارند. دسته دوم کسانی‌اند که منافع خویش را در اصلاح‌طلب بودن، نمی‌بینند؛ چون می‌گویند می‌خواهیم در این کشور زندگی کنیم و اصلاح‌طلبی اکنون به عدم پذیرش مردمی رسیده است. این‌ها دیگر حاضر نیستند خود را فدای اصلاحات کنند و فهمیده‌اند که فاتحه این تفکر خوانده شده است.

دسته سوم هم افرادی هستند که از همه چیز بریده شده و اکنون منزوی گشته‌اند. دسته چهارم نیز افراد متعصبی هستند که همیشه در حال توهین به بقیه‌اند و از این طریق به خود اصلاح‌طلبان نیز ضربه وارد می‌کنند، خیلی از این‌ها را در روزنامه‌های اصلاح‌طلب می‌توانید پیدا کنید. دسته آخر هم کسانی هستند که دائم در حال نق زدن و غرغر کردن هستند. هیچ اثر مثبتی برای هیچکس ندارند.

چندین سال پیش گفتم که اصلاحات مرد. حضرت مسیح هم نمی‌تواند آن را زنده کند؛ ولی کسی باور نکرد.

مواردی را که گفتم، می‌توان از زبان سران اصلاحات و تئوریسین‌هایشان نیز شنید، آن‌ها می‌گویند اگر می‌خواهید با مردم باشید، باید راه جدیدی را پیش بگیرید. بنده چندین سال پیش گفتم که اصلاحات مُرد. حضرت مسیح هم نمی‌تواند آن را زنده کند؛ کسی باور نکرد و خیال کردند که منظور بنده این است که اصلاح‌طلبان مُرده‌اند؛ اما این‌طور نبود. نظر من این بود که جریان اصلاحات مُرده و وقتی جریانی می‌میرد، افراد کمی از پیروان آن باقی می‌مانند و از تعداد آنها نیز به تدریج کاسته می‌شود و در نهایت به اتمام می‌رسند.

حضور مردم در انتخابات ۲۸ خرداد سال گذشته را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

حضور مردم در انتخابات طبیعی بود. یک زمانی وجود دارد که فقط با شور انتخاباتی مواجه هستیم اما یک موقع هم نه، بلکه اتفاق طبیعی است؛ مثلاً رخ دادن یک حادثه‌ی بزرگ می‌تواند موجب حضور ویژه مردم شود، شما ببینید یک سرود «سلام فرمانده» که خیلی مورد استقبال قرار گرفت. هنگامی که دشمنان و رسانه‌های بیگانه علیه این سرود اقدام کردند و عصبانیت خودشان را نشان دادند، ملت هم به این واسطه یک شوری پیدا کردند که یک نمونه آن اجتماع مردم یزد بود.

حالا در انتخابات هم همین مسئله است، یک زمانی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، شوری عظیم مردم را به صحنه می‌آورد و تقریباً ۹۹ درصد از مردم هم در انتخابات برای تعیین نظام شرکت می‌کنند، این شور یک انقلاب است. همه انقلاب‌ها، حوادث و رویدادهای تاریخی به مرور آرام می‌شوند. حادثه هفتم تیر ماه و ماجرای شهادت شهید بهشتی باعث شد یک جمعیت بزرگی به صحنه بیایند و تمام خیابان‌های اطراف مملو از جمعیت بود؛ اما به تدریج این جمعیت کم می‌شود.

بخشی از مردم که در دوره‌های قبل به حسن روحانی رأی داده بودند، ناامید و خسته شدند. این درصد زیر ۵۰ که برای مشارکت ثبت شد، در واقع مربوط به همین مسئله است، وگرنه حضور مردم خیلی خوب بود.

در این رابطه مثلاً در حادثه هشت شهریورماه، وقتی که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب برای ریاست‌جمهوری مطرح شد، در نماز جمعه همان هفته، مردم با شعار «تا چشم منافقین شود کور شد، خامنه‌ای رئیس جمهور»، توده مردم آمدند و به مقام معظم رهبری با مشارکت بالا رأی دادند. ولی به تدریج این جو و شرایط آرام می‌شود. در این انتخاباتی که گذشت، از نظر حضور طبیعی مردم شرایط خوب بود و مشکلی نداشت. شاید بتوان گفت از نظر آن شوری که می‌بایست باشد، به دلیل نارضایتی‌های مردم از دولت روحانی و اصطلاح طلبان، نبود و شاهد کاهش رأی دادن‌ها از این منظر بودیم.

از طرفی بخشی از مردم که در دوره‌های قبل به حسن روحانی رأی داده بودند، ناامید و خسته شدند و برای مشارکت نیامدند. این درصد زیر ۵۰ که برای مشارکت ثبت شد، در واقع مربوط به همین مسئله است، وگرنه حضور مردم خیلی خوب بود، حتی در بسیاری از کشورهای دیگر حضور بالای ۳۰ درصد را خوب و مطلوب می‌دانند، هرچند بهتر است که تمام مردم تا حد بالاتری مشارکت داشته باشند.

همگرایی نیروهای انقلاب در انتخابات ۱۴۰۰ با توجه به حضور هر دو شورای ائتلاف و وحدت چگونه بود؟

در خصوص نیروهای انقلاب(شورای وحدت و شورای ائتلاف)، هیچ نیازی نبود که تبدیل به دو بخش شوند، زیرا نامزد و منتخب هر دو شورا، آیت‌الله رئیسی بود. هرچند جدا شدن نیروها زمانی که احساس کنند خطری در مقابل‌شان وجود ندارد یا یک نگرانی از رأی نیاوردن عناصری که قبول ندارند، در کار نیست، در انتخابات تبدیل به چند گروه می‌شوند. به عنوان مثال وقتی که در گذشته با ابوالحسن بنی‌صدر دعوا داشتیم، همگی متحد شدیم و بعد از دفع خطر بنی‌صدر به چند گروه تقسیم شدیم. در این انتخابات نیز گزینه هر دو شورا، رئیسی بود.