سریال معراجی‌ها، اثر ارزشمند مسعود ده نمکی به موضوع تدفین شهدا در دانشگاه‌ها می‌پردازد. هرچند از میان نزدیک به ۱۷۰ دانشگاه که تاکنون افتخار حضور شهدای گمنام را داشته‌اند تنها دو دانشگاه و آن هم بنا به مسائل سیاسی و بر اثر فشار‌ها و تحریک‌های خارج از دانشگاه، به چنین تشنجی دچار شدند، اما همین اندک هم فرصت خوبیست به این موضوع بیشتر پرداخته شود.

صادق مفرد، مسئول ستاد استقبال از شهدا دانشگاه امیرکبیر در سال ۸۷- «ما براى درک کامل ارزش و راه شهیدانمان فاصله طولانى را باید بپیماییم… و خدا مى‏داند که راه و رسم شهادت کور شدنى نیست؛ و این ملت‌ها و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتدا خواهند نمود. و همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت، ‏مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفاى آزادگان خواهد بود». امام خمینی (ره).

سریال معراجی‌ها، اثر ارزشمند مسعود ده نمکی به موضوع تدفین شهدا در دانشگاه‌ها می‌پردازد و سعی دارد تنش‌ها و اتفاقاتی که در برخی دانشگاه‌ها پیرامون دفن شهدا رخ داده است را به تصویر بکشد. هرچند از میان نزدیک به ۱۷۰ دانشگاه که تاکنون افتخار حضور شهدای گمنام را داشته‌اند تنها دو دانشگاه و آن هم بنا به مسائل سیاسی و بر اثر فشار‌ها و تحریک‌های خارج از دانشگاه، به چنین تشنجی دچار شدند، اما همین اندک هم فرصت خوبیست به این موضوع بیشتر پرداخته شود.

چندسال پس از ماجرای تدفین شهدا در دانشگاه امیرکبیر بود که از مجموعه جناب آقای ده نمکی مراجعه کردند و مستندات و اتفاقات تدفین شهدای امیرکبیر را خواستند و امروز خوشحالیم که تلاش‌های این دوستان به ثمر رسیده و مجموعه‌ای با مخاطب بالا از شبکه اول سیما درحال پخش است. اما به نظر رسید به بهانه پخش این سریال و زنده شدن بحث تدفین شهدا در دانشگاه و در تکمیل مباحث مهمی که در سریال به آن کمتر اشاره شده، به برخی شبهات پرداخته شود تا این احساس بوجود نیاید که تدفین شهدا در دانشگاه‌ها، کاری است حاکمیتی و تشکل‌ها نیز با این موضوع صرفا احساسی برخورد می‌کنند و پاسخی منطقی در قبال شبهات مطرح شده وجود ندارد.

ضد انقلاب، دانشگاه امیرکبیر را آخرین سنگری برای خود فرض می‌کرد که بعد از تدفین شهدا در دانشگاه‌های اصلی کشور (نظیر دانشگاه تهران، دانشگاه شریف، دانشگاه علم و صنعت و..) نباید فتح می‌شد! لذا تمام تلاش خود را به کار بست و چندین ماه پیش از موعد تدفین شهدا، از طریق شبکه‌های ماهواره‌ای، وب سایت‌ها، نشریات، شب نامه‌ها و.. به طرح شبهاتی در این خصوص پرداختند. اما بچه‌های بسیج دانشجویی با همراهی دیگر تشکل‌ها ستادی به نام ستاد استقبال از شهدا راه اندازی کردند و به طور فعال فضای دانشگاه را به سمت حضور هرچه با شکوه‌تر شهدا پیش بردند. یک بازوی اصلی این ستاد، کمیته محتوایی بود که به طور خاص به بررسی و رفع شبهات تدفین می‌پرداخت. به گونه‌ای که از ده روز مانده به موعد حضور شهدا، صحن دانشگاه مملو از گعده‌های چندنفره‌ای شده بود که در آن موافق و مخالف به گفتگو می‌پرداختند. بخشی از شبهات مربوط به تدفین شهدا در دانشگاه در سریال معراجی‌ها به تصویر کشیده می‌شود اما بخشی نیز به دلایل مختلف مجالی برای پرداختن پیدا نمی‌کند همین امر می‌تواند دلیلی باشد برای مرور دوباره پاسخ به شبهاتی که با مطرح شدن موضوع تدفین شهدای گمنام در دانشگاه قابل پرداختن است.

آن‌چه در ادامه می‌آید، شبهاتی است که از مطالعهٔ نشریات مخالف در دانشگاه امیرکبیر و دانشگاه شریف، به دست آمده است. جواب‌هایی که داده شده است، به عنوان نمونه است و طبیعی است که هم شبهات و هم جواب‌ها، از منظرهای مختلف، قابل نقد و بررسی هستند.


۱- مزار شهدا، پاتوق غیردانشجو‌ها می‌شود که برای زیارت می‌آیند. مثل زیارتگاه‌ها!
ساده‌ترین جواب، این است که امروز نزدیک به ۱۷۰ دانشگاه تدفین شهدا داشته‌اند اما تا کنون چنین اتفاقی رخ نداده و دروغ بودن این ادعا کاملاً روشن شده است.

۲- با تدفین شهدا دانشگاه تبدیل به قبرستان شده، و فضای حزن و اندوه حاکم، و مانع شادی و نشاط در دانشگاه می‌شود.
اولاً: حضور سه-چهار قبر چگونه می‌تواند فضا را به قبرستان تبدیل کند؟

ثانیاً: نشاط یکی از نشانه‌های عرفان ناب است. خود این شهدا از همهٔ ما بانشاط‌تر بودند. اصولاً فرهنگ شهادت و طرفدارانش، بزرگ‌ترین طرفداران ایجاد نشاط و سرزندگی در جامعه‌اند.

ثالثاً: احساس حضور در کنار ارواح طیبهٔ شهدا، به جان آدم نشاطی الهی و وصف‌ناپذیر می‌دهد و این یکی از دلایل تأکید ما انجام این برنامه است.

۳- تدفین شهدا به دانشگاه بی‌ربط است. دانشگاه یک فضای علمی است.

اولاً: دانشگاه فقط جای علم نیست. کلاً دانشگاه کارویژهٔ فرهنگی-اجتماعی هم دارد. و در راستای آن، اعتکاف به دانشگاه مربوط می‌شود. نمایشگاه‌های فرهنگی، هنری و.. به دانشگاه مربوط می‌شود. و همین طور تکریم فرهنگ شهادت و ساخت زیارتگاه شهدا مربوط می‌شود. اصولاً ربط وقتی موجه باشد، ایجادکردنی است.

ثانیاً: تدفین شهدا حتی برای فضای علمی دانشگاه هم برکات زیادی خواهد داشت. این‌که دائم برایمان تداعی شود که ما به چه قیمتی امروز مشغول تحصیل و زندگی در یک کشور مستقل هستیم، و این‌که چه وظایف بزرگی در حوزهٔ تخصصیمان بر عهده داریم، طبعاً موجب مصمم‌تر شدنمان در فعالیت‌های علمیمان می‌شود.

۴-تدفین شهدا، برنامه‌ای سیاسی است.

این حرف بسیار گنگ است.

الف- اگر منظور این است که تدفین شهدا، موجب تقویت گفتمان انقلاب اسلامی، نظام جمهوری اسلامی، و خط ولایت فقیه می‌شود، حرف درستی است، اما مشکلی ندارد.
اولاً چنین چیزی امری طبیعی است و اصلاً دست ما نیست! وقتی در جامعه، توجه به شهدا افزایش یابد، طبعاً مراجعه به وصایا، دست‌نوشته‌ها، توصیه‌ها، سلوک و… شهدا بیشتر می‌شود و خط انقلاب تقویت می‌شود.

ثانیاً مگر اشکالی دارد که اجساد شهدا هم برای تقویت راهی که جان مبارک خود را در آن راه داده‌اند، استفاده شود؟ شهدا برای حفظ انقلاب شهید شده‌اند و البته اگر کسی به خاطر مخالف انقلاب بودن، با تدفین شهدا مخالفت دارد که ما در این‌جا با او بحثی نداریم. باید سر اصل انقلاب با او بحث کرد.

ب- اما اگر منظور از سیاسی بودن، این است که طیفی درون انقلاب، به دیگر طیف‌های درون انقلاب اجازهٔ بهره‌گیری از شهدا را نمی‌دهد، چنین نبوده و نیست. هرکس معتقد است بیاید حمایت کند. همه از برکات شهدا بهره خواهند برد. اگر اشکالتان فقط این است که برنامه به اسم یک طیف تمام خواهد شد، خب بیایید حضور فعال داشته باشید تا حتی این مشکل هم نباشد.

۵- به بهانهٔ حضور شهدا دیگر نمی‌گذارند کار سیاسی کنیم.

خود شهدا بیشتر از همهٔ ما کار سیاسی می‌کردند. اگر منظور، کار سیاسی صحیح و قانونی است که حضور شهدا و ترویج روحیهٔ وظیفه‌شناسیشان، باعث رشدش هم می‌شود. اما اگر منظور از کار سیاسی، فعالیت‌های غیرقانونی برای براندازی است، مقبرهٔ شهدا در دانشگاه باشد یا نباشد، مطابق قانون جلویش گرفته می‌شود.

۶-قبرستان یک محیط معنوی است، بر خلاف دانشگاه. و محدودیت‌های اخلاقی دارد.

البته وجود چند مقبره را موجب قبرستان شدن دانشگاه دانستن، بی‌اساس است. اما مطلب مهم این‌که اصل این تفکیک، پس‌زمینهٔ سکولاریستی دارد. تفکیک قدسی-عرفی یک مفهوم غربی است. در اسلام، عرفی‌ترین مسائل (مانند غذا خوردن، دستشوئی رفتن، خوابیدن و…) جنبهٔ قدسی دارند (احکام عبادی داریم برایشان) و مفاهیم قدسی هم جنبهٔ عرفی دارند. البته متأسفانه در بعضی کشورهای اسلامی که سکولاریسم رسوخ کرده، مثلاً شاهد این هستیم که خانم‌ها تنها در مساجد و قبرستان‌ها حجابشان را رعایت می‌کنند و… اما در اعتقادات ما، نه مسجد و قبرستان، که همهٔ عالم محضر خداست و نباید در آن گناه کرد.

۷- خانوادهٔ شهدا مخالف‌اند.

تدفین شهدا، در راستای آرمان‌های شهداست. این‌که چند خانواده مخالف باشند که آن دلایل را زیر سوال نمی‌برد.

۸-اولویت ندارد. به جایش باید مشکلات فرهنگی دانشگاه را حل کرد.

ضمن این‌که این دو منافاتی با هم ندارند، ما کاری را نمی‌شناسیم که به اندازهٔ ترویج زیبایی‌های شهادت، مشکلات فرهنگی جامعه را حل کند و تدفین شهدا را در این راستا می‌بینیم.

۹- چرا بعد از این همه سال بعد از جنگ، یادش افتادید؟

اولاً: اگر قبلاً هم اشتباهی کرده باشیم، دلیل نمی‌شود که الآن جبرانش نکنیم!

ثانیاً: واقعیت این است که یک دوره‌ای از بعد از جنگ تا سالیان اخیر، گفتمان انقلاب به حاشیه رفته بود و توجه ویژه به شهدا و بحث راهیان نور و… بعد از دورهٔ فترتی راه افتاد.

۱۰- یادبود بسازید. چرا مقبره و تدفین؟

جایگاه زیارت قبور در دین‌ مشخص است. کلاً ظواهر هم در دین، اهمیت دارند. حضور فیزیکی بر سر مزار بزرگان و زیارت آن‌ها توصیه شده. مردم هم برای یادآوری عزیزانشان بر سر مزار آن‌ها می‌روند، گرچه عکسشان را در خانه‌شان دارند.

۱۱- بعد از این همه سال، شهید کجا بود؟ تولید می‌کنید؟!

تفحص پیکرهای شهدای دفاع مقدس (و نیز کشته‌شدگان عراقی) کار زمان‌بر و مشکلی است و هنوز ادامه دارد. و با حکومت جدید عراق، قرارداد همکاری داریم در این زمینه. با کمی تحقیق راجع به تفحص، موضوع حل می‌شود.

۱۲- فرهنگ شهادت به تدفین ربطی ندارد. مگر دانشجویانی که شهید شدند، در دانشگاه‌شان شهید دفن شده بود؟

استدلالی سست است. مثل این می‌ماند که کسی بگوید «مگر ما زمان دفاع مقدس، موشک شهاب ۳ داشتیم؟! ولی پیروز شدیم. پس الآن هم آن را نسازیم!» مهم این است که تدفین در راستای فرهنگ شهادت است و آن را تقویت می‌کند. چنین ادعایی نداریم که اگر تدفین صورت نگیرد، دیگر کسی شهید نمی‌شود!

۱۳- حدیث داریم که نباید در اماکن مسکونی شهر، مرده دفن کرد.

البته روشن است که کسی که ادعا می‌کند حدیثی هست، باید آن را بیاورد. اما در این زمینه نیز تحقیق و سوال شد. حدیثی که چنین دلالتی داشته باشد، پیدا نشد. البته حدیثی داریم که «خانه‌هایتان را همانند قبرستان نکنید» (بحارالأنوار ج: ۷۹ ص: ۵۷). اما خود مرحوم مجلسی در توضیح حدیث، با توجه به بخش ابتدایی و انتهایی حدیث، می‌گویند ۵ وجه می‌توان برای این حدیث متصور شد. وجه اول را این می‌دانند که «از آنجایی که میت در قبر تکلیفی ندارد و نماز خواندن بر او واجب نیست فرموده‌اند: نباید خانه را مانند قبرستان قرار داد یعنی نباید نمازخواندن را در آن تعطیل کرد». مطلب مورد ادعا (در شبههٔ مورد بررسی ما) را به عنوان وجه پنجم ذکر می‌کنند: «بعضی حدیث را حمل کرده‌اند بر نهی از تدفین در خانه‌ها» و خودشان این وجه را نمی‌پذیرند و به عنوان دلیل ذکر می‌کنند که «چرا که خود پیامبر در خانه عایشه دفن شدند».

علاوه بر همهٔ این بحث‌ها، به صورت رسمی از ۱۰ نفر از مراجع استفتاء مکتوب هم کرده‌ایم. هرچند تأیید محکم رهبر انقلاب، سوالی را باقی نمی‌گذارد.

۱۴- بعد از دفن شهدا، مزار شهدا مورد ناشکری و بی‌اعتنایی‌ای عده‌ای قرار می‌گیرد.

به خاطر این‌که عده‌ای ناشکری نکنند که نمی‌شود از نعمت صرف نظر کرد! این، اشکالی برای بحث تدفین شهدا نیست. مثلاً اگر یک نفر نسبت به وجودش هم ناشکری کند، دلیل بر وارد بودن ذره‌ای اشکال به خلقت او نمی‌شود که!

۱۵- شهدا برای دفاع از وطن جنگیدند. اصلاً بعضی‌هاشان مسلمان نبودند، نباید موضوع را ایدئولوژیک کرد.

این‌طور نیست. البته ذیل انجام وظیفهٔ اسلامی، از وطن هم به بهترین نحو دفاع می‌شود، اما به قول امام «مقام شهادت، خود اوج بندگى و سیر و سلوک در عالم معنویت است. نباید شهادت را تا این اندازه به سقوط بکشانیم که بگوییم در عوض شهادت فرزندان اسلام تنها خرمشهر و یا شهرهاى دیگر آزاد شد. تمامى این‌ها خیالات باطل ملیگراهاست. ما هدفمان بالا‌تر از آن است». در مورد یک موضوع در هزار سال پیش که صحبت نمی‌کنیم! وصیت‌نامه‌ها، مصاحبه‌ها، دست‌نوشته‌ها، خاطرات و… شهدا به صورت مکتوب، صوتی، و تصویری موجود است. خودشان گفته‌اند برای چه جنگیده‌اند. فقط یک بررسی آماری روی کلمات به کار رفته در وصیت‌نامهٔ شهدا، نشان می‌داد در ۹۶ درصد آن‌ها، لفظ «ولایت فقیه» وجود دارد. وجود چند نفر غیرمسلمان (که تازه بعید نیست در آن مغناطیس عظیم جبهه‌های اسلام، مسلمان شده باشند)، دلیل نمی‌شود واقعیت موجود در مورد اکثریت مطلق شهدا را انکار کنیم.

۱۶- برخی مسئولین از مقبرهٔ شهدا برای پوشاندن عملکرد ضعیفشان استفاده خواهند کرد.

البته باید مواظب باشیم چنین نشود. اما کلاً از هرچیز خوبی، ممکن است یکی سوءاستفاده کند. این‌که دلیل انجام ندادن آن کار خوب نمی‌شود. اتفاقاً جلوی چشم بودن قله‌ها، ظرفیت اعتراض به عملکردهای غلط را بالا می‌برد.

این‌ها برخی از شبهات اصلی بودند که آن روز‌ها مطرح می‌شدند و اکنون نیز همچنان عده‌ای با تکیه بر این شبهات با این موضوع مخالفت می‌کنند.

در روزهای پیشین تدفین شهدای دانشگاه امیرکبیر، کار دیگری که انجام شد مصاحبه با اساتید و دانشجویان بر‌تر دانشگاه پیرامون تدفین شهدا بود و به خوبی این موضوع نشان داده شد که بحث تدفین شهدا در دانشگاه، تنها تعلق به تشکل خاصی نبوده و همه اقشار دانشگاهی خواستار این موضوع‌اند. (تن‌ها نزدیک به ۱۰۰ نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاه امیرکبیر موافقت خود را اعلام کرده بوداند) لذا نشریه‌ای به نام «کاروان بهار» تدوین شد که در آن هریک از تشکل‌ها، دانشجویان و اساتید نظرشان و چشم انتظاریشان را در ان مطرح کردند.

شکر خدا علی رغم تلاش‌های فراوان ضد انقلاب، امروز شاهدیم که با حضور شهدا در دانشگاه‌ها آرامش، عقلانیت و معنویت خاصی حاکم شده و این بهانه گیری‌ها و شبهاتی که عده‌ای مطرح می‌کردند، پوچی و بی‌اساس بودنش بر همگان اثبات شد و شاید بتوان گفت دانشجویان همراه با شهدای گمنام معراجی شدند.