شهید حجت الاسلام و المسلمین محمدحسین فخر بناب در سال 1317 چشم به جهان هستی گشود و سرانجام در 28 فروردین سال 1365 در روستای اخی جهان به درجه والای شهادت رسید.

به گزارش انعکاس بناب، شهید منبر حاج میرزا محمد آقا بنابی در سال ۱۳۱۷ در یک خانواده روحانی به دنیا آمد. پس از گذراندن علوم مقدماتی وارد مدارس علمی طالبیه ی تبریز و حوزه علمیه ی قم گردید و پس از سال ها تحصیل و تلمذ از محضر اساتید بزرگوار و گذراندن دوره ی خارج فقه و اصول به زادگاه خود مراجعت و در شهرهای مراغه و بناب به تبلیغ احکام نورانی اسلام کمر همت بست.

وی در سال ۱۳۴۲ به منطقه آذرشهر مهاجرت نمود و در محافل و مساجد آذرشهر و روستاهای اطراف بخصوص قاضی جهان به اشاعه فرهنگ اسلام و مذهب حقه پرداخت. چنانچه ۱۸ سال تمام در قاضی جهان در مساجد جامع حضرت ابوالفضل(ع) و ولیعصر(عج) و نیز هسته ی بسیج به منبر رفته و به ارشاد قلوب آماده پرداخته است.

بیان شیوا و کوبنده اش همچون تیغی بر کشیده از نیام، رسواگر منافقان و دشمنان دین و موجب استحکام دین  و قوت قلب یاران انقلاب اسلامی به رهبری امام راحل بود. در شکل گیری انقلاب و ابلاغ پیام های امام در منطقه نقش بسزایی داشت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و شروع توطئه های گوناگون خارجی و داخلی مخصوصأ غائله ی خلق مسلمان، نوک پیکان مبارزات را به  سوی دشمنان اسلام نشانه گرفت و به دفاع سرسختانه از رهبری انقلاب و ارزشهای الهی پرداخت.

حجت الاسلام بنابی در سال ۱۳۶۰ شمسی از طرف آیت الله شهید مدنی به امامت جماعت مسجد بازار (امام خمینی ) آذرشهر و سپس به امامت جمعه شهر ممقان برگزیده شد. وی با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران چهار بار در جمع رزمندگان حضور یافت و موجب قوت قلب سلحشوران اسلام شد.

عصر روز پنج شنبه بیست و هشتم فروردین ماه سال ۱۳۶۵ مطابق با هفتم شعبان المعظم، منکرین ولایت فقیه و منافقین کور دل پس از ناکامی و خالی شدن تکیه گاه  امیدشان به سراغ وی رفته و با بکار گذاردن مین در منبر مسجد جامع اخی جهان برگ سیاهی را بر کارنامه خود افزودند ودر ساعت ۱۶/۳۵ دقیقه در حالی که این خطیب با چهره ای نورانی آماده ارشاد مردم می شد انفجار مین موجب جراحت شدید در بدن پاکش گردید و دست راستش همچون مولایش حضرت عباس(ع) قطع شد. حاضرین در مسجد نقل می کنند که در لحظه انفجار، ندای یا رسول الله بر در و دیوار مسجد طنین انداز شده بود. پیکر خونینش به بیمارستان امام خمینی تبریز منتقل و پس از ساعاتی در اثر شدت جراحات به دعوت حق لبیک گقت و به ملکوت اعلی پیوست.

شهید بنابی پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا لحظه های واپسین عمر، دقیقه ای از تبلیغ اسلام و افشای ماهیت پلید منافقان و منکرین ولایت فقیه از پا ننشست تا جایی که بارها به وسیله ی همین گروهک ها تهدید به مرگ شد. ولی وی فارغ از هر گونه تهدیدی همچنان به رسالت خود از سنگر مقدس محراب استمرار می بخشید. وی از سرآغاز زندگی شیفته ی ابا عبدالله الحسین(ع) بود و با استعانت از عشقی که به آن امام بر حق داشت عاقبت در راه افشای جنایات یزیدیان زمان به درجه رفیع شهادت نائل گردید. او عاشق پاک پاک باخته رهبر عظیم الشان انقلاب بود و در مقابل معاندین اسلامی شمشیر بیانش چون شمشیر مولایش علی(ع) کشیده بود. سکوت در برابر حرکات انحرافی را لحظه ای هم که بوده باشد ناروا می دانست و همواره اعتقاداتش بر این بود که سکوت یک روحانی در قبال مخالفان انقلاب مُهر صحه نهادن بر اعمال ننگین آنان است.

شاعر چه خوب در شب هفتم شهادت وی، در نیمه شعبان در وصفش سرود:

ایلدون تبلیغ حق، منبر ده ای فخر بناب

قانه باتدون بو گوزَل سنگرده ای فخر بناب

قویمادون کفاری اَل تاپسون بو محکم سنگره

خصمی رسوا اِیلدون بی پرده ای فخر بناب

گُل جمالون لاله گون اولدی حسین سیماسی تَک

قالمادی طاقت، اُو گل پیکرده ای فخر بناب

قسمتی از وصیت نامه شهید

توصیه می نمایم به نماز و روزه و خدمت جمهوری اسلامی و خط مستقیم ولایت فقیه، که راه مستمر انبیاء و اولیاء(ع) می باشد.

 

انتهای پیام/سعید نصیری